یا کاشف الکرب
دنیای بیامام به پایان رسیده است از قلب كعبه قبله ایمان رسیده است از آسمان حقیقت قرآن رسیده است شأن نزول سوره «انسان» رسیده است وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند در قاب كعبه وجه خدا را نشان دهند روزی كه مكه بوی خدای احد گرفت حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت خانه ز نام صاحب خانه مدد گرفت از سمت مستجار، حرم سینه چاك كرد كوری چشم هرچه صنم سینه چاك كرد وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف كرد وقتی علی به خانه خود اعتكاف كرد وقتی خدا جمال خودش را مطاف كرد كعبه سه روز دور سر او طواف كرد حاجی شده است كعبه و سنت شكسته است با جامهی سیاه خود احرام بسته است از باغ عرش رایحه نوبر آمدهست خورشید عدل از دل كعبه بر آمدهست از بیشهزار شیر شجاعت در آمدهست حسن خدای عزوجل حیدر آمدهست جانِ جهان همین كه از آن جلوه جان گرفت حسنش «به اتفاق ملاحت جهان گرفت» ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما! ای منتهی به كوچهی تو ردّ پای ما! ای بانی دعای سریع الرّضای ما! پیر پیمبران، پدری كن برای ما! لطف تو بوده شامل ما از قدیمها دستی بكش به روی سر ما یتیمها پشت تو جز مقابل یكتا دو تا نشد تیر تو جز به جانب شیطان رها نشد حق با تو بود و لحظهای از تو جدا نشد خاك تو هر كسی كه نشد توتیانشد ای شاه حُسن! با تو «گدا معتبر شود» آری! «به یمن لطف شما خاك زر شود» ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما! شیرینی اذان و اقامه به كام ما! تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما «ثبت است بر جریدهی عالم دوام ما» این حرفهای آخر شعر است و خواندنی است پای تو هر کسی که نماند نماندنی است
سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 14:24 :: نويسنده : قطــــره
تعالی روحی و شخصیتی حضرت زینب بعد از عاشورا در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش زینب سلام الله علیها بود. راستی که موضوع عجیبی است، زینب با آن عظمتی که از اول داشته است و آن عظمت را در دامن حضرت زهرا علیهاسلام و از تربیت علی علیه السلام بدست آورده بود، در عین حال زینب بعد از کربلا، با زینب قبل از کربلا متفاوت است، یعنی زینب بعد از کربلا یک شخصیت و عظمت بیشتری دارد. ما می بینیم در شب عاشورا، زینب یکی دو نوبت حتی نمی تواند جلوی گریه اش را بگیرد، یکبار آنقدر گریه می کند که بر روی دامن حسین بیهوش می شود و حسین علیه السلام با صحبتهای خود زینب را آرام می کند. «لا یذهبن حلمک الشیطان؛ خواهر عزیزم! مبادا هوس شیطانی بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید، صبر و تحمل را از تو برباید» (بحارالانوار، ج ۴۵، صفحه ۲ و ارشاد شیخ مفید، صفحه ۲۳۲ و اعلام الوری ، صفحه ۲۳۶). وقتی حسین (ع) به زینب (س) می فرماید که چرا این طور می کنی، مگر تو شاهد و ناظر وفات جدم نبودی؟ جد من از من بهتر بود، پدر ما از ما بهتر بود، برادر همین طور، مادر همین طور، زینب با حسین (ع) این چنین صحبت می کند: برادر جان! همه آنها اگر رفتند بالاخره من پناهگاهی غیر از تو داشتم، ولی با رفتن تو برای من پناهگاهی باقی نمی ماند. اما همینکه ایام عاشورا سپری می شود و زینب، حسین علیه السلام را با آن روحیه قوی و نیرومند و با آن دستورالعملها می بیند، زینب (س) دیگری می شود که دیگر احدی در مقابل او کوچکترین شخصیتی ندارد. امام زین العابدین (ع) فرمود: ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را بیک زنجیر بسته بودند که یک سر زنجیر به بازوی من و سر دیگر آن به بازوی عمه ام زینب بسته بود. می گویند تاریخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و دو روز از اسارت زینب (س) گذشته است، بیست و دو روز رنج متوالی کشیده است که با این حال او را وارد مجلس یزید بن معاویه می کنند، یزیدی که کاخ اخضر او یعنی کاخ سبزی که معاویه در شام ساخته بود، آنچنان بارگاه مجللی بود که هر کس با دیدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را می باخت. بعضی نوشته اند که افراد می بایست از هفت تالار می گذشتند تا به آن تالار آخری می رسیدند که یزید روی تخت مزین و مرصعی نشسته بود و تمام اعیان و اشراف و اعاظم سفرای کشورهای خارجی نیز روی کرسیهای طلا یا نقره نشسته بودند. در چنین شرایطی این اسراء را وارد می کنند و همین زینب (س) اسیر رنج دیده و رنج کشیده، در همان محضر چنان موجی در روحش پیدا شد و چنان موجی در جمعیت ایجاد کرد که یزید معروف به فصاحت و بلاغت را لال کرد. یزید شعرهای ابن زبعری را با خودش می خواند و به چنین موقعیتی که نصیبش شده است افتخار می کند. زینب فریادش بلند می شود: «شمخت بانفک»! «اظننت یا یزید حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاساری ان بنا علی الله هوانا و بک علیه کرامه» ؟ (بحار الانوار، جلد ۴۵، صفحه ۱۳۳ و مقتل الحسین، مقرم، صفحه ۴۶۲ و اللهوف، صفحه ۷۶)، ای یزید! خیلی باد به دماغت انداخته ای تو خیال می کنی اینکه امروز ما را اسیر کرده ای و تمام اقطار زمین را بر ما گرفته ای، و ما در مشت نوکرهای تو هستیم، یک نعمت و موهبتی از طرف خداوند بر تو است؟! به خدا قسم تو الان در نظر من بسیار کوچک و حقیر و بسیار پست هستی، و من برای تو یک ذره شخصیت قائل نیستم. ببینید اینها مردمی هستند که بجز ایمان و شخصیت روحی و معنوی همه چیزشان را از دست داده اند. آن وقت شما توقع ندارید که یک همچون شخصیتی مانند شخصیت زینب (س) چنین حماسه ای بیافریند و در شام انقلاب به وجود بیاورد؟ همان طور که انقلاب هم به وجود آورد. یزید مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض بکند و محترمانه اسراء را به مدینه بفرستد، بعد تبری بکند و بگوید خدا لعنت کند ابن زیاد را، من چنان دستوری نداده بودم، او از پیش خود این کار را کرد. چه کسی این کار را کرد؟ زینب (س) چنین کاری را کرد. در آخر جمله هایش اینطور فرمود: «یا یزید کد کیدک واسع سعیک ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا» (بحار الانوار، جلد ۴۵، صفحه ۱۳۵ و اللهوف، صفحه ۷۷). زینب علیهاسلام به کسی که مردم با هزار ترس و لرز به او یا امیرالمؤمنین می گفتند، خطاب می کند که یا یزید به تو می گویم، هر حقه ای که می خواهی بزن و هرکاری که می توانی انجام بده، اما یقین داشته باش که اگر می خواهی نام ما را در دنیا محو بکنی، نام ما محو شدنی نیست، آنکه محو و نابود می شود تو هستی. چنان خطبه ای در آن مجلس خواند که یزید لال و ساکت باقی ماند و خشم سراسر وجود آن مرد شقی و لعین را فرا گرفت و برای اینکه دل زینب (س) را آتش بزند و زبان او را ساکت کند و برای اینکه زینب منقلب بشود، دست به یک عمل ناجوانمردانه زد، با عصای خیزران خود به لب و دندان اباعبدالله (ع) اشاره کرد. عناوین مرتبط : سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : قطــــره
سینه من سینه من بی قرار زینب است این کبودی روی سینه یادگار زینب است چون دراین دنیا کسی نشنید جز زینب زمن درقیامت نامه ام دراختیار زینب است
طبق روایات شیعه، هنگام تولد زینب، چون محمد در سفر بود، فاطمه از همسرش علی درخواست کرد که نامی برای فرزندشان انتخاب کند. علی در جواب گفت: من بر پدرت سبقت نمیگیرم، صبر میکنیم تا پیامبر از سفر برگردد. چون محمد بازگشت و خبر تولد نوزاد زهرا را از زبان علی شنید گفت: فرزندان فاطمه فرزندان منند ولی خداوند درباره آنان تصمیم میگیرد. بعد از آن جبرئیل نازل شد و پیام آورد که خداوند سلام میرساند و میگوید: نام این دختر را زینب بگذارید که این نام را در لوح محفوظ نوشتهام. آن گاه محمد زینب را گرفت و بوسید و گفت: توصیه میکنم که همه این دختر را احترام کنند، که او مانند خدیجه کبری است. ازدواجزینب پس از آن که به سن ازدواج رسید، به همسری برادرزاده علی(پسرعمویش)، عبدالله جعفر ابوطالب که ۵ سال از او بزرگتر بود درآمد. زندگیزینب در سال ۶ (قمری) پس از صلح حدیبیه و ۲ سال بعد از تولد حسین بن علی متولد شد. پس از واقعه کربلا او پس از چند روز توقف در دمشق، همراه سایر زنان و کاروان اسرای کربلا به مدینه بازگشت. مرگدر واقعه حره در سال ۶۲ (قمری) و یا سال قحطی مدینه، همراه عبدالله بن جعفر که در دمشق زمینهایی داشت به این شهر مهاجرت و در ۱۵ رجب همان سال در همانجا درگذشت. آرامگاه زینبقریهای که در آن قبر زینب قرار دارد، در گذشته به راویه و اکنون به زینبیه مشهور است. در حال حاضر این قریه به شهر متصل و در هفت کیلومتری شرق دمشق قدیم به طرف فرودگاه واقع میباشد. در خیابان اصلی این شهرک از دور، گنبد و ماذنههای قبر او دیده میشود. گنبد ساختمان طلائی است و در سمت شرقی و غربی آن دو مناره کاشی کاری شده قرار دارد. کاشی کاری منارههای حرم به عنوان مرتفعترین منارههای کاملاً پوشیده شده از کاشی معرق در دوران معاصر در سطح جهان است که توسط هنرمند درگذشته اصفهانی استاد علی پنجه پور به مدت حدوداً ۱۰ سال و به سبک اصفهان اجرا گردیده است. در مدخل در غربی قبر زینب و سمت راست آن داخل اتاق کوچکی سه مقبره دیگر وجود دارد که یکی از آنها قبر متوفی ، صاحب تالیف معروف اعیان الشیعه و سومین آنها نیز دختر میباشد. فضای قبر زینب و صحن آن بصورت مربع مستطیل میباشد که شبستان و گنبد و حرم در وسط آن قرار گرفته و دارای چهار در ورودی میباشد سقف شبستان و مقبره از سه قسمت تشکیل شده که به صورت پلهای بر روی هم قرار دارند و گنبد نیز در وسط آن قرار یافتهاست. بر روی این گنبد جملاتی از قرآن نوشته شده و طلاکاری آن در سالهای اخیر به وسیله ایران انجام شدهاست. در سمت شرق مجموعه، مصلای زینبیه به همت نماینده رهبر جمهوری اسلامی ایران در سوریه ساخته شده و مراسم نماز جماعت، دعای کمیل و نماز جمعه در آن برقرار میگردد. این شبستان بسیار بزرگ میباشد. مساحت کل مجموعه حدود ده هزار متر مربع است. در مقبره جمعا ۱۱۴ اتاق وجود دارد که ۶۴ اتاق آن در صحن بزرگ و بقیه در صحن دوم و حسینیههای اطراف است. مقبره زینب در وسط حرم با ضریحی نقرهای و اطراف آن هشت ستون کاشی کاری شده که گنبد بر آن استوار شده وجود دارد. دیوارهای مقبره تا نصف آن سنگ سفید و بقیه آئینه کاری بوده و نمونهای از هنر و معماری ایرانی اسلامی است. بنای داخل و خارج ساختمان و همچنین منارهها و گنبد از حدود بیست سال پیش است ولی توسعههای اطراف صحن و تزئینات آنها همگی از سوی جمهوری اسلامی انجام شدهاست. بر اساس کتاب زندگانی چهارده معصوم (چاپ پیش از انقلاب، نويسنده: حسين عمادزاده ناشر: طلوع) بنای ساختمان مقبره زینب در زمان محمد رضاشاه پهلوی و به دستور فرح پهلوی شهبانوی ایران ساماندهی، طلا کاری و تزئین شد و هزینههای مربوط به نگهداری آن ماهیانه ازسوی شهبانو فرح ارسال می شد. القاب
|